سیگار هایم؛ بوی خون گرفته این روزها...
رگ هایم؛ بوی دود...
لب هایم آلزایمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است
سیگار را میشناسد و بس...
همین نزدیکی بود
کجاست فندک شکسته ی من ؟
نظرات شما عزیزان:
[ شنبه 29 / 11 / 1392
] [ 1 PM ] [ Mehrabn ][